«روز مادر» و روایتی از مادران چشم انتظار خانه سالمندان/ چند نفس تا ملاقات فرزندان، فاصله باقی است؟!
تاریخ انتشار : دوشنبه ۴ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۰۸:۲۵
کد مطلب: 19286
 
مقارن با روز ولادت با سعادت حضرت زهرا(س) و روز مادر با یکی از پرستاران خانه سالمندان در رابطه با مشکلات مادران سالمندی که در این مزاکز نگهداری می شوند به گفت و گو نشستیم که در ادامه خواهد آمد.

به گزارش لادیز،به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ یکی از پرستاران شاغل در مرکز مراقبت از سالمندان گرامی که مشروط به عدم درج نام و نشان خود و آسایشگاه سالمندانی که در آن مشغول کار است با ما به گفت و گو پرداخت در ابتدای سخنانش گفت: آسایشگاه سالمندان در تمام کشورهای دنیا از تعریفی واحد برخوردار است و خدماتی واحد هم ارائه می دهد که البته هر کشوری می تواند جزئیات این خدمات را کم و زیاد کند؛ اما کلیات و هدفگذاری خدمات آسایشگاه سالمندان که در بخش خصوصی تحت عناوین مختلفی از آنها نام برده می شود کماکان اهداف مشترکی را دنبال می کنند. 

وی ادامه داد: اما خانه سالمندان امروزه یکی از این مراکز رفاهی بسیار ضروری در هر شهر و جامعه مدرن محسوب می شود. افرادی که در این مراکز فعالیت می‌کنند و به ارائه خدمت می‌پردازند، عموماً افرادی تحصیلکرده و متخصص هستند که روانشناسی رفتار و برخورد با سالخوردگان و بیماران روانی و افرادی که در این مراکز نگهداری می‌شوند را به خوبی آموزش دیده اند و نسبت به رعایت آنها از سوی مراکز متعهد شده اند. 
 
 
کاهش سن سالمندی به 50 سال
 
 
این پرستار که یکی از مدیران سیکل مدیریتی مرکز یاد شده است در بخش دیگری از اظهاراتش در رابطه با سن سالمندی گفت: در چند سال گذشته عموماً سالمندانی از گروه سنی ۷۰ ۸۰ سال به بالا برای پذیرش مراجعه می کردند که ما از این مقوله به عنوان سن سالمندی یاد می کنیم. اما در سال‌های اخیر به طرز معنا داری سن سالمندی تغییر کرده و پائین آمده که گاهی هم خود افراد به آسایشگاه مراجعه کرده و خواستار پذیرش دریافت خدمات از سوی آسایشگاه شده اند که در برآوردی کلی به صورت میانگین در سال های اخیر سن سالمندی به حدود۵۰ سال رسیده است. یعنی گاه افرادی در دهه چهارم زندگی خود به مرکز مراجعه کرده اند که البته این افراد شرایط خاصی داشته اند.
مثلا ما داریم فردی که به واسطه افتادن از داربست از کار افتاده شده و از آنجایی که کسی را ندارد به این مرکز آمده؛ در حالیکه حول و حوش ۴۵ سال سن دارد و با بیمه و حقوق از کار افتادگی خود روزگار می گذراند.
 
 
 «رفاه خانه سالمندان»؛ دلیل جدا کردن والدین و توجیه رفتاری ناپسند!
 
 
 
این خانم پرستار در بحث دیگری به یکی از خصوصیات مثبت آسایشگاه ها اشاره کرد و گفت: یکی از ویژگی های مثبت این مراکز برای سالمندان چکاپ آزمایش و ویزیت پزشکان است که به صورت روتین انجام می شود و امکان ندارد به تعویق بیفتد و خدای ناکرده سلامت سالمندان عریز ما را را به خطر بیاندازد؛ اما در خانه اینطور نیست و گاهی با بی نظمی و کوتاهی این موارد صورت می گیرد که کوتاهی هایی از این دست برای این گروه سنی واقعا خطرناک و جبران ناپذیر است.
 
وی افزود: از سوی دیگر دور هم بودن و برنامه های مفرحی که به سالمندان انرژی های مثبت میدهد و روحیه آنها را تقویت می کند از ویژگی های مثبت و خاص این مراکز است؛ اما فرزندان نباید تنها به این ابعاد توجه کنند و خود را با این موارد توجیه کنند. مردم ما نباید فراموش کنند که سالمندان به ویژه مادران لحظه ای در کنار فرزند بودن را به هر رفاه و هر تفریح و خوشگذرانی ترجیح می دهند
 
 
آلارم خطر؛ پائین آمدن سن سالمندی
 
 
این پرستار با اشاره به نکته ای تامل برانگیز گفت: به نظرمن پایین آمدن سن سالمندی و معرفی خود سالمند به مرکز نگهداری می تواند یک زنگ خطر باشد؛ چرا که عموماً این افراد جزو آن دسته از افرادی هستند که فرزندان بسیار کمتری دارند و خود را مزاحم و مخل زندگی فرزندان خود می دانند. برای همین با معرفی خود را به مراکز نکهداری سالمندان سعی می کنند خود را از دایره تقیدها و وظایف فرزندان خارج کنند، اما هیچ کس نمی داند این کار چقدر برای یک پدر یا مادر دردناک است. در گذشته پدران و مادران وقتی به سن سالمندی می‌رسیدند دست کم چهار- پنج فرزند داشتند و هر یک از این فرزندان با نگهداری چند روزه والدین خود هم از وجود معنوی آنها بهره می بردند و خیر دنیا و آخرت را برای خود می خریدند، ضمن آنکه اجازه نمی دادند پدران و مادرانشان خلاء و کمبودی احساس کنند.
 
 
فرزندانی که والدین خود را رها کرده اند
 
 
 
پرستار مرکز نگهداری از سالمندان با بیان اینکه ما در مرکز خودمان داریم خانواده هایی به واسطه تمول مالی و بهره مندی از ثروتی قابل توجه باز اولیاء خود را به توجیه های مختلف به آسایشگاه سپرده اند. جالب اینجاست که  فرزندان آنها یکی دوماه والدین خود را رها کرده و رفته اند. این پدران و مادران برای دیدن فرزندان خود عذاب می کشند و از ما میخواهند اجازه دهیم خودشان بروند و به بچه هایشان سر بزنند؛ اما مقرران مرکز به ما چنین اجازه ای نمی دهد ضمن آنکه در روز اول هم در قرار داد این موارد قید می شود. از طرفی ما هر چه از طرف مرکز با فرزندان آنها تماس می گیریم که بگوئیم اولیاء شما بی قراری می کنند و برای ملاقات اولیا خود به مرکز تشریف بیاورید؛ اما آنها پاسخگو نیستند و رد تماس می کنند! این یعنی فاجعه!
 
 
وداع بازندگی در چشم انتظاری دیدار فرزندان!
 
 
 
 
وی اضافه کرد: فاجعه ای که فقط چنین پدران و مادران می‌توانند مفهوم آن را درک کنند. آن مادرانی که چشم به درد می‌دوزند تا شاید فرزندان آنها روزی برای ملاقاتشان بیایند و روزها در پی هم سپری می شود و آن ها کماکان منتظر و چشم به راهند. من بخاطر دارم چند سال گذشته چنین موردی داشتیم که مادری را در مرکز با عزت و احترام آورند. بچه ها او اوایل هفته ای یکبار برای ملاقات او می آمدند و آن مادر هم به همین دلخوش بود تا در نهایت ملاقات ها طولانی شد. و این مادر آنقدر چشم به در دوخت که یک روز صبح ساعت چهار که خود من شیفت بودم در حالیکه تا آخرین لحظه سراغ بچه هایش را می گرفت، فوت کرد. من نمیدانم چرا برخی از فرزندان تصور می کنند اولیا آنها عمر جاویدان دارند و طاقت می کنند که چند ماه پدر و مادر خود را در مرکز سالمندان رها کنند و به دیدن او نروند. برای همین است که اکثر سالمندان را که می بینید، به رغم راحتی و رفاه در مراکز نگهداری اکثرا افسرده و در خود فرو رفته اند. این در حالیست که اگر هر پدر و مادری فرزندش در قله قاف هم باشد با هر وضعیتی که داشته باشد برای دیدن و نجات او می رود.
 
 
ما نکاشته هایمان را درو نخواهیم کرد 
 
وی در پاسخ به این سوال که آیا با چنین صحنه هایی در زندگی آنها تاثیر سوءیی می گذارد یا نه، گفت:  قطعاً تاثیرات بسیار منفی در زندگی ما وجود دارد که منشا و مظهر آن دیدن و رویت چنین حوادث و صحنه هایی است. من تصور می کنم که نسل ما هویت و اصالت فرهنگی ارزشمند خود را گم کرده است. فرهنگی چند هزار ساله و یک دنیا قصه و متل و مثل و حرف و حدیث از منابع مذهبی و ملی که همگی به احترام پدر و مادر تاکید دارند را رها کرده ایم و از فرهنگ پوشالی غرب تبعیت می کنیم. وقتی بچه ای 20 ساله و مجرد با اجاره کردن آپارتمان از همان اوان نوجوانی از زیر سایه محبت پدر و مادر فرار می کند، معلوم است که فردا روز اگر ازدواج کند پذیرای اولیا خود نخواهد بود.
 
 
مرگ عاطفه ها به واسطه تقلید از زندگی غربی
 
 
 
 
در پایان باید توجه مردم را به این نکته جلب کنم که بسیاری از رفتار های امروزی نتیجه تربیت کردن نادرست اولیا است که منجر به بار آمدن فرزندانی بی عاطفه می شود الان بسیاری از خانواده ها رفتار خانواده های غربی که در فیلم ها و سریال ها ملاحظه می کنند را تقلید می کنند و فکر می کنند که این کار نوعی تشخص و کلاس و رفتاری آوارنگارد است در حالیکه نمی دانند نهایت این تربیت منجر به این می شود که فرزندان آنها با رشد کردن و تشکیل زندگی آنها را به مراکزی مانند سرای سالمندان می سپارند. به قول کتابی «ما نکاشته هایمان را هرگز درو نخواهیم کرد» بنابراین وقتی فرزندی را بنا به قالب های خشک و بی روح غرب بار می آوریم نباید انتظار داشته باشیم که در وقت پیری و نیاز این فرزند بیاید و مانند فرزندان ایران قدیم عصای دست این پدر و مادر که خود مسبب بار آمدن چنین بچه هایی بوده اند، باشد. 
 
انتهای پیام/
Share/Save/Bookmark